عامل عقب ماندگی مسلمانان
نویسنده در این مقاله، به ارزیابی دیدگاههای مرتضی مظهری دربارهی علم میپردازد. مطهری معتقد است که علم با دین مخالفت و تضادی ندارد، اگر چه گروهی متظاهر به دین ولی نادان و گروه دیگری تحصیلکرده ولی غیرمتعهد، کوشیدند علم و دین را مخالف همدیگر نشان دهند.
دیدگاههای مرتضی مظهری دربارهی علم
چکیده:
نویسنده در این مقاله، به ارزیابی دیدگاههای مرتضی مظهری دربارهی علم میپردازد. مطهری معتقد است که علم با دین مخالفت و تضادی ندارد، اگر چه گروهی متظاهر به دین ولی نادان و گروه دیگری تحصیلکرده ولی غیرمتعهد، کوشیدند علم و دین را مخالف همدیگر نشان دهند.
تعداد کلمات: 1469 / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
نویسنده در این مقاله، به ارزیابی دیدگاههای مرتضی مظهری دربارهی علم میپردازد. مطهری معتقد است که علم با دین مخالفت و تضادی ندارد، اگر چه گروهی متظاهر به دین ولی نادان و گروه دیگری تحصیلکرده ولی غیرمتعهد، کوشیدند علم و دین را مخالف همدیگر نشان دهند.
تعداد کلمات: 1469 / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
نویسنده: محمد رضا توکلی صابری
مرتضی مطهری معتقد است که علم با دین مخالفت و تضادی ندارد. بلکه دو گروه سعی کردند که علم و دین را مخالف همدیگر نشان دهند: یک گروه متظاهر به دین ولی جاهل و نادان و دیگری طبقهی تحصیل کرده و دانش آموخته ولی غیرمتعهد به مسائل انسانی و اخلاقی. ایشان همانند بسیاری از مؤمنین برخورد کلیسا با علم را به علت ضدعلم بودن مسیحیت میداند و معتقد است که دین اسلام بر خلاف مسیحیت هیچ برخورد و تضادی با علم ندارد. او با اشاره به حدیث نبوی: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» (دانشجویی بر هر مسلمانی فرض و واجب است) و «اطلبوا العلم ولو بالصین» (علم را بجویید گرچه در چین باشد) و روایتی از حضرت علی یعنی «الحِکمَةُ ضَالّةُ المؤمنِ، فاطْلُبوها و لَو عندَ المُشرِکِ تکونوا أحَقَّ بها و أهلَها» (حکمت گمشدهی مؤمن است پس به دنبالش بروید ولو آن که آن را در نزد مشرکین بیابید، شما از او شایستهتر و سزاوارتر خواهید بود) استدلال میکند که منظور از علم در این جا علم دین نیست؛ بلکه شامل همهی علوم از جمله علوم تجربی جدید است. وی میگوید این تعریف برخلاف دیدگاه مسلمین اخیر است که به تدریج دایرهی معلومات خود را کوچکتر کردند و علم را به علوم دینی تفسیر کردند. زیرا اگر منظور از علم در این علم دین بود معنی ندارد که آن را از دست مشرکین بیرون آورند. مشرک را با علم دین کاری نیست. همچنین چین هیچگاه مرکز علوم اسلامی نبوده که حضرت رسول مسلمانان را برای کسب علم به رفتن به آن جا تشویق کند، بلکه یکی از مراکز علم و صنعت جهان بوده است. مطهری سپس میگوید اسلام با هر علم نافع موافق و با هر علم مضر مخالف است. او میگوید که قرآن صریحاً مسائلی را به عنوان موضوع مطالعه، و تفکر پیشنهاد میکند که این موضوعات همانهاست که نتیجهی مطالعهی آنها همین علوم طبیعی و ریاضی و زیستی و تاریخی و غیره است که امروز در دنیا میبینیم. علاوه بر آن اسلام دینی است که با توحید آغاز میشود و توحید مسئلهای است تعقلی که تقلید و تعبد در آن جایز نیست. حتماً باید تعقل و استدلال در آن باشد. وی تأکید زیادی بر آموختن همهی علوم کرده و میگوید که امروز دنیا بر پاشنهی علم میچرخد. بدون علم نمیتوان جامعهای غنی، مستقل، آزاد، عزیز و قوی به وجود آورد. بنابراین خودبهخود نتیجه میگیریم که در هر زمانی به ویژه در این زمان فرض و واجب است بر مسلمین که همهی علومی را که مقدمهی رسیدن به هدفهای اسلامی است، فراگیرند و در این امر کوتاهی نکنند.
بنابه نظر آقای مطهری علوم بر دو قسمند: یک دسته که علوم هدف هستند مانند معارف الهی و خداشناسی و معاد. بقیهی علوم وسیلهاند. این علوم از آن جهت لازم و مفیدند که مقدمه و وسیلهی انجام یک عمل و یک وظیفه هستند. همهی علوم دینی، به استثنای معارف الهی، از قبیل علم اخلاق و فقه و حدیث وسیله هستند. بنابراین از آن جا که دامنهی دستورهای اسلام به همهی شئون حیاتی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی بشر گسترش یافته بنابراین بر همهی مسلمین فرض و واجب است تا همهی علومی را که مقدمهی رسیدن به هدفهای اسلامی است فراگیرند. بدین ترتیب همهی علوم مفید (از جمله فیزیک و شیمی) جزو علوم دینی محسوب میشوند.
بررسی و نقد
انتساب تضاد بین علم و دین به تحصیلکردگان بیدین و مؤمنین جاهل، مختص دورهای است که مطهری در آن میزیست که جامعهی بیش از پیش لاییک میشد و در اثر نفوذ غرب و غربگرایی اقبال کل جامعه به مذهب به تدریج کم میشد و افراد مذهبی هیچ مراوادهی فکری و ذهنی با افراد تحصیل کرده نداشتند و ایشان تضاد این دو گروه را به شکل تضاد علم و دین میدید. بعید است که وی از تاریخ نبرد بین علم و دین در تاریخ اروپا بیاطلاع بوده باشد.
بعضی از دیدگاههای آیت الله مطهری در مورد علم بسیار مترقی است. او همانند سید جمالالدّین اهل سیاست بود و عزت جامعهی اسلامی را میخواست. بنابراین هیچ ابایی نداشت تا معنی علم را که در هزار سال گذشته برجستهترین متفکرین مسلمان مشخص و تعریف کرده بودند کش بدهد و علوم تجربی نوین، یعنی دانشورزی، را هم در آن بگنجاند. عکس همین شیوه را هم میتوان به کار گرفت که تا حدودی دکتر نصر و دکتر سروش به کار گرفتهاند. یعنی میتوان با همین شیوه، که بین اندیشمندان اسلامی همهی اعصار رواج داشته و اکنون هم متداول است، با استناد به مرجع، یعنی مراجعه به احادیث و روایات و گفتار مهمترین اندیشمندان اسلامی، نشان داد که برخلاف نظر آقای مطهری بهترین علم، علم دین است نه علوم غیردینی.
بیشتر بخوانید: ارتباط علم با فلسفه
یکی از هم عصران آقای مطهری یعنی مولانا ابوالعلاء مودودی، بنیانگذار جماعت اسلامی پاکستان که کتابهای زیادی از ایشان به زبان فارسی ترجمه شده، همین کار را کرده است. ایشان بر اساس بعضی روایات و احادیث معتقد است که سیستم آموزش اسلامی با سیسم آموزش نوین غربی در تضاد است. وی میگوید وقتی مغز جوانان را با فلسفه آشنا میکنید که یک جهان بدون خداوند را توضیح میدهد، و وقتی به آنها علوم تجربی، اقتصاد، جامعهشناسی، و حقوق را میآموزید که در متن و اساس با تعلیمات اسلام متفاوت است، چه طور از آنها انتظار دارید که دیدگاه اسلامی داشته باشند؟ او میگوید آموزش جغرافیا، فیزیک، شیمی، زیستشناسی، زمینشناسی، و جانورشناسی و اقتصاد بدون اشاره به الله و رسول او منشأ گمراهی است. آموزش دینی از آموزش دنیوی جدا افتاده است و این جدایی غیراسلامی است. راه حل حضرت مولانا برای آموزش اسلامی این است: آموزش دنیوی لازم نیست، همهی آموزشها باید دینی شود. نظر متفکر مسلمان دیگری که همعصر آقای مطهری بود یعنی سید قطب رهبر اخوان المسلمین مصر (که به دستور جمال عبدالناصر اعدام شد) و نویسندهی تفسیر فی ضلال القرآن بسیار مشابه نظر ابوالعلاء مودودی است.
بنابه نظر آقای مطهری علوم بر دو قسمند: یک دسته که علوم هدف هستند مانند معارف الهی و خداشناسی و معاد. بقیهی علوم وسیلهاند. این علوم از آن جهت لازم و مفیدند که مقدمه و وسیلهی انجام یک عمل و یک وظیفه هستند. همهی علوم دینی، به استثنای معارف الهی، از قبیل علم اخلاق و فقه و حدیث وسیله هستند. بنابراین از آن جا که دامنهی دستورهای اسلام به همهی شئون حیاتی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی بشر گسترش یافته بنابراین بر همهی مسلمین فرض و واجب است تا همهی علومی را که مقدمهی رسیدن به هدفهای اسلامی است فراگیرند. بدین ترتیب همهی علوم مفید (از جمله فیزیک و شیمی) جزو علوم دینی محسوب میشوند.
در هزار سال گذشته آموزش علوم طبیعی و حکمت در حوزههای اسلامی چندان مطلوب نبوده و علمای اسلامی با آنها میانهای نداشتهاند. دلیلی هم ندارد که این چنین اندیشیدن را تغییر دهند، مگر آن که با یک مسئلهی سیاسی، یعنی تسلط غرب بر جوامع اسلامی، مواجه باشند و بخواهند با همان وسیله غرب یعنی علم و تکنولوژی با آنها بجنگند. به شهادت تاریخ در هزار سال گذشته مسلمانان از آموختن هرگونه علومی که حاصل اندیشهی بشری است عموماً نهی شدهاند و آموختن این علوم تقبیح شده است. همین امر به بزرگترین عامل عقب ماندگی مسلمانان تبدیل شده است و بسیار نیکو است که علمای روشنفکری همانند آقای مطهری بخواهند جبران گذشته را بکنند. بهترین شیوه این است که منع و نهی علمای گذشته و تفسیر بسیار متفاوت آنها را از علم کنار بگذارند و تعریفی از علم ارائه دهند که کسب علوم جدید را هم شامل شود.
تفسیر آقای مطهری توجیه مسلمان تحصیل کردهای است که در قرن بیستم زیسته است. آقای مطهری به خوبی میدید که چگونه کودکان در دبستان حساب و هندسه و علوم طبیعی یاد میگیرند. کاری که در بعضی از دوران تاریخ بسیاری از علمای اسلام به سبب تعلیم آن دچار آزار و تهنیت و تکفیر و ترک وطن میشدند. کافی است به تاریخ کشورهای اسلامی نگاهی بیندازیم و به فهرست بالابلندی از این بزرگمردان برسیم.
کشف آیت الله مطهری کشف جدیدی نیست، دیدگاههای دیگری درست در نقطهی مقابل آن چه ایشان در تعریف علم نافع آورده است وجود دارد. دیدگاههایی که یاد گرفتن علوم غیردینی را بیفایده و حتی مضر میداند و در هزار سال گذشته راهبرد علمای اسلامی نظیر مودودی و سید قطب بوده است. کافی است نگاهی به دیدگاههای بزرگترین متفکرین اسلامی بیندازیم تا از دیدگاه آنان در در مورد ارزش علوم غیردینی آگاه شویم. اجتهاد آقای مطهری و همهی علمای مسلمانی که واژهی علم را به عمد طوری تفسیر میکنند تا دانشورزی را هم شامل شود اجتهاد گزینشی و زمانی است. از این جهت آن را گزینشی میخوانیم که ایشان دیدگاههایی را گزیده است که نظر خود را توجیه کند و بقیهی آنها را که کاملاً در نقطهی مقابل دیدگاهش قرار دارد کنار گذاشته است. و از این جهت آن را زمانی میخوانیم که آنها را بر اساس نیاز زمان خویش و برخلاف زمانهای گذشته توجیه میکند. این دیدگاه یک فیلسوف اجتماعی و سیاسی است که به قدر کافی از وضع جهان و زمان و مکان خود با اطلاع است. بنابراین باید بگوییم که توجیه و تفسیر ایشان مترقی و به حال مسلمانان مفید است. خوشبختانه سیاستهای علمی وقتی امروزی ایران در جهت دیدگاههای سید جمالالدّین و مطهری است.
علم چیست؟ جستارهایی دربارهی فلسفه، پژوهش و آموزش علم، محمد رضا توکلی صابری، تهران، اختران، چاپ اول. (1397)
بنابه نظر آقای مطهری علوم بر دو قسمند: یک دسته که علوم هدف هستند مانند معارف الهی و خداشناسی و معاد. بقیهی علوم وسیلهاند. این علوم از آن جهت لازم و مفیدند که مقدمه و وسیلهی انجام یک عمل و یک وظیفه هستند. همهی علوم دینی، به استثنای معارف الهی، از قبیل علم اخلاق و فقه و حدیث وسیله هستند. بنابراین از آن جا که دامنهی دستورهای اسلام به همهی شئون حیاتی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی بشر گسترش یافته بنابراین بر همهی مسلمین فرض و واجب است تا همهی علومی را که مقدمهی رسیدن به هدفهای اسلامی است فراگیرند. بدین ترتیب همهی علوم مفید (از جمله فیزیک و شیمی) جزو علوم دینی محسوب میشوند.
در هزار سال گذشته آموزش علوم طبیعی و حکمت در حوزههای اسلامی چندان مطلوب نبوده و علمای اسلامی با آنها میانهای نداشتهاند. دلیلی هم ندارد که این چنین اندیشیدن را تغییر دهند، مگر آن که با یک مسئلهی سیاسی، یعنی تسلط غرب بر جوامع اسلامی، مواجه باشند و بخواهند با همان وسیله غرب یعنی علم و تکنولوژی با آنها بجنگند. به شهادت تاریخ در هزار سال گذشته مسلمانان از آموختن هرگونه علومی که حاصل اندیشهی بشری است عموماً نهی شدهاند و آموختن این علوم تقبیح شده است. همین امر به بزرگترین عامل عقب ماندگی مسلمانان تبدیل شده است و بسیار نیکو است که علمای روشنفکری همانند آقای مطهری بخواهند جبران گذشته را بکنند. بهترین شیوه این است که منع و نهی علمای گذشته و تفسیر بسیار متفاوت آنها را از علم کنار بگذارند و تعریفی از علم ارائه دهند که کسب علوم جدید را هم شامل شود.
تفسیر آقای مطهری توجیه مسلمان تحصیل کردهای است که در قرن بیستم زیسته است. آقای مطهری به خوبی میدید که چگونه کودکان در دبستان حساب و هندسه و علوم طبیعی یاد میگیرند. کاری که در بعضی از دوران تاریخ بسیاری از علمای اسلام به سبب تعلیم آن دچار آزار و تهنیت و تکفیر و ترک وطن میشدند. کافی است به تاریخ کشورهای اسلامی نگاهی بیندازیم و به فهرست بالابلندی از این بزرگمردان برسیم.
کشف آیت الله مطهری کشف جدیدی نیست، دیدگاههای دیگری درست در نقطهی مقابل آن چه ایشان در تعریف علم نافع آورده است وجود دارد. دیدگاههایی که یاد گرفتن علوم غیردینی را بیفایده و حتی مضر میداند و در هزار سال گذشته راهبرد علمای اسلامی نظیر مودودی و سید قطب بوده است. کافی است نگاهی به دیدگاههای بزرگترین متفکرین اسلامی بیندازیم تا از دیدگاه آنان در در مورد ارزش علوم غیردینی آگاه شویم. اجتهاد آقای مطهری و همهی علمای مسلمانی که واژهی علم را به عمد طوری تفسیر میکنند تا دانشورزی را هم شامل شود اجتهاد گزینشی و زمانی است. از این جهت آن را گزینشی میخوانیم که ایشان دیدگاههایی را گزیده است که نظر خود را توجیه کند و بقیهی آنها را که کاملاً در نقطهی مقابل دیدگاهش قرار دارد کنار گذاشته است. و از این جهت آن را زمانی میخوانیم که آنها را بر اساس نیاز زمان خویش و برخلاف زمانهای گذشته توجیه میکند. این دیدگاه یک فیلسوف اجتماعی و سیاسی است که به قدر کافی از وضع جهان و زمان و مکان خود با اطلاع است. بنابراین باید بگوییم که توجیه و تفسیر ایشان مترقی و به حال مسلمانان مفید است. خوشبختانه سیاستهای علمی وقتی امروزی ایران در جهت دیدگاههای سید جمالالدّین و مطهری است.
علم چیست؟ جستارهایی دربارهی فلسفه، پژوهش و آموزش علم، محمد رضا توکلی صابری، تهران، اختران، چاپ اول. (1397)
بیشتر بخوانید:
هدف علم
نفائس الفنون و مفهوم علم و تقسیمات آن
پیشینه و مفهوم علم دینی
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}